پیامها:
یک. لزوم تفکیک خیرخواهان از سخن چینان؛
دو. لزوم فرق گذاری میان عیوب آشکار و پنهان و ضرورت رازداری و تغافل در مورد عیوب پنهان؛
دو. از بین بردن عقده ها و کینه ها با حسن رفتار.
- معیارهای گزینش مشاوران و وزیران
وَ لاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِک بَخِیلاً یعْدِلُ بِک عَنِ الْفَضْلِ وَ یعِدُک الْفَقْرَ، وَ لاَ جَبَاناً یُضْعِفُک عَنِ الْاُمُورِ، وَ لاَ حَرِیصاً یُزَیّنُ لَک الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ، فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ.
هرگز با بخیل مشورت نکن، زیرا تو را از احسان منصرف میسازد و از فقر میترساند و نیز با شخص ترسو مشورت مکن که روحیه تو را در انجام امور تضعیف میکند. با افراد حریص مشورت نکن که حرص ورزیدن را ستمگرانه در نظرت زینت میدهند. زیرا «بخل» و «ترس» و «حرص»، تمایلات گوناگونی هستند که جامع آنها «سوء ظن» به خداوند است.
إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِک مَنْ کانَ لِلْاَشْرَارِ قَبْلَک وَزِیراً، وَ مَنْ شَرِکهُمْ فِی الآْثَامِ فَلاَ یکونَنَّ لَک بِطَانَةً (اصحاب السر) فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْاَثَمَةِ، وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ، وَأَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَیرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَنَفَاذِهِمْ، وَ لَیسَ عَلَیهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَأَوْزَارِهِمْ وَآثَامِهِمْ، مِمَّنْ لَمْ یعَاوِنْ ظَالِماً عَلَی ظُلْمِهِ، وَ لاَ آثِماً عَلَی إِثْمِهِ أُولَئِک أَخَفُّ عَلَیک مَؤُونَةً، وَأَحْسَنُ لَک مَعُونَةً، وَ أَحْنَی عَلَیک عَطْفاً، وَ أَقَلُّ لِغَیرِک إِلْفاً، فَاتَّخِذْ أُولَئِک خَاصَّةً لِخَلَوَاتِک وَحَفَلاَتِک، ثُمَّ لْیکنْ آثَرُهُمْ عِنْدَک أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَک وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِیمَا یکونُ مِنْک مِمَّا کرِهَ اللهُ لاِوْلِیائِهِ، وَاقِعاً ذَلِک مِنْ هَوَاک حَیثُ وَقَعَ. وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ؛ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَی أَلاَّ یطْرُوک وَ لاَ یبْجَحُوک بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کثْرَةَ الْاِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَ تُدْنِی مِنَ الْعِزَّةِ.
بدترین وزرای تو کسی است که پیش از تو وزیر «زمامداران شرور» بوده و در گناهان آنها شرکت داشته است. چنین کسی هرگز نباید رازدار و محرم اسرار تو باشد. آنها یاوران گنهکاران و برادران ستمکارانند. این در حالی است که تو میتوانی جانشینان خوبی به جای آنان انتخاب کنی، از کسانی که از نظر فکر و نفوذ اجتماعی مانند آنان اند ولی بار سنگین گناهان و معاصی آنها را بر دوش ندارند؛ از کسانی که هرگز ستمگری را در ستمش یاری نکرده و گناهکاری را در گناهش معاونت ننمودهاند. هزینه این افراد بر تو سبکتر و یاریشان بهتر و محبتشان با تو بیشتر و الفت و دوستی شان با بیگانگان کمتر است. بنابراین آنها را از خواص خود در خلوتها و رازدار خویش در محافل خصوصی قرار بده. سپس (از میان آنها) افرادی را مقدمدار که در گفتن حقایق تلخ برای تو از همه صریح اللهجهتر بوده و در اموری که خداوند برای اولیایش نمی پسندد، کمترین همراهی و مساعدت را با تو داشته باشند، خواه موافق میل تو باشد یا نه.
به اهل ورع و راستی بپیوند و آنان را عادت بده که در ستایش تو زیاده روی نکنند (و از تملق و چاپلوسی بپرهیزند و نیز) تو را به خاطر کار باطلی که نکرده ای نستایند (چون طبیعی است که نباید به سمت باطل بروی) زیرا مدح و ستایش فراوان، عُجب و خودپسندی به بار میآورد و انسان را به غرور نزدیک میسازد.
پیامها:
- ضرورت مشورت برای زمامداران در امور حکومت[1]؛
- مشورت با شایستگان و پرهیز از مشورت با کسانی که ریشه تفکر آنها سوء ظن به خداوند است؛
- پرهیز از به کارگیری افراد بدسابقه
- انتخاب نیروهای متخصص متعهد
- تشویق به آزادی بیان و نقد حکومت[2]
- مبارزه با چاپلوسان و تملق گویان
- شیوه تعامل با مردم
وَلاَ یکونَنَّ الْمُحْسِنُ وَالْمُسِیءُ عِنْدَک بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِی ذَلِک تَزْهِیداً لاِهْلِ الْاِحْسَانِ فِی الْاِحْسَانِ، وَتَدْرِیباً لاِهْلِ الْاِسَاءَةِ عَلَی الْاِسَاءَةِ! وَأَلْزِمْ کلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ. وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَیسَ شَیءٌ بِأَدْعَی إِلَی حُسْنِ ظَنِّ رَاع بِرَعِیتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَیهِمْ، وَتَخْفِیفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَیهِمْ، وَتَرْک اسْتِکْرَاهِهِ إِیاهُمْ عَلَی مَا لَیسَ لَهُ قِبَلَهُمْ. فَلْیکنْ مِنْک فِی ذَلِک أَمْرٌ یجْتَمِعُ لَک بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِیتِک فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ یقْطَعُ عَنْک نَصَباً طَوِیلاً. وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّک بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلاَؤُک عِنْدَهُ (از آزمون تو نیکو بیرون آمده باشد)، وَإِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّک بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُک عِنْدَهُ. وَلاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ (پیشگامان) هَذِهِ الْاُمَّةِ، وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الْاُلْفَةُ (ملت با آن الفت گرفته)، وَصَلَحَتْ عَلَیهَا الرَّعِیةُ. وَلاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیء مِنْ مَاضِی تِلْک السُّنَنِ، فَیکونَ الْاَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا، وَالْوِزْرُ عَلَیک بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا. وَأَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ، وَ مُنَاقَشَةَ (مباحثه)الْحُکمَاءِ، فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیهِ أَمْرُ بِلاَدِک، وَإِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَک.
هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان باشند، زیرا این کار سبب میشود نیکوکاران به نیکیها بیرغبت شوند و بدکاران به اعمال بد تشویق گردند؛ بنابراین هر یک از اینها را مطابق آنچه برای خود خواستهاند ملزم کن. بدان هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به (وفاداری) رعیت بهتر از احسان به آنها و سبک کردن هزینهها بر آنان و عدم اجبارشان به کاری که وظیفه ندارند نیست، بنابراین در این راه آن قدر بکوش تا به وفاداری رعایا درباره خود خوش بین شوی، زیرا این خوش بینی، خستگی و رنج فراوان را از تو دور میسازد. و سزاوارترین کسی که میتواند مورد حسن ظن تو قرار گیرد آن کس است که تو بهتر به او خدمت کردهای و (به عکس) آن کس که مورد بدرفتاری تو واقع شده است سزاوارترین کسی است که باید به او بدبین باشی.
هرگز سنّت مفید و پسندیدهای را که پیشگامان این امت به آن عمل کردهاند و ملت اسلام با آن الفت گرفته و امور رعیت به وسیله آن اصلاح شده مشکن و هرگز سنّت و روشی را که به چیزی از سنّتهای (حسنه) گذشته زیان وارد میسازد ایجاد مکن که اجر آن سنّتها برای کسی خواهد بود که آن را برقرار کرده و گناهش بر توست که چیزی از آن را نقض کردهای، با دانشمندان، زیاد به گفت و گو بنشین و با اندیشمندان نیز بسیار به بحث پرداز (و این گفتوگوها و بحثها باید) درباره اموری (باشد) که به وسیله آن، امور بلاد تو اصلاح میشود و آنچه را پیش از تو باعث پیشرفت کار مردم بوده است برپا میدارد.
پیامها:
- عدالت در زمامداری/ تشویق و تنبیه مناسب/ عدالت در پاداش و کیفر دادن
- لزوم جلب اعتماد مردم از راه حسن ظن به آنها
- لزوم احترام به آداب و سنتهای درست
- لزوم بهره گیری از دیدگاههای عالمان و نخبگان
[1]. در جمهوری اسلامی ایران، مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عنوان بازوی مشورتی رهبر در تعیین سیاستهای کلی و نیز حل معضلات نظام عمل می کند. (بند یکم و هشتم اصل 110 قانون اساسی).
[2]. در قسمتی دیگر از عهدنامه حضرت می فرماید: وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ (شخصا به نیاز آنها رسیدگی کنی)، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً، فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ (دور ساز) عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ، حَتَّى يُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّى الله عليه و آله و سلم يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِن: «لَنْ تُقَدَّسَ (سعادتمند نخواهد شد) أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع» (بدون واهمه). ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ،(خشونت و عجز در گفتارشان را تحمل کن) وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَالاَنَفَ (عجب را از خودت دورکن)يَبْسُطِ اللهُ عَلَيْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ (دامنه)رَحْمَتِهِ، وَيُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ.