(ای مالک) بدان که مردم از گروههای متعددی تشکیل یافتهاند که کار هیچ گروه جز به وسیله دیگری سامان نمی یابد و هیچ کدام از دیگری بینیاز نیست. گروهی لشگریان خداوند هستند؛ گروه دیگری نویسندگان عمومی و خصوصی هستند (که برنامه آنها نگه داشتن حسابهای مالی دولت، تنظیم بودجه، ثبت اسناد و تعلیم و تربیت مردم است). جمع دیگری قضات عدل و دادگسترند؛ عده دیگری کارگزاران اهل انصاف و مدارا هستند؛ و قشری دیگر گیرندگان مالیات از کفار ذمی و مسلمانان اند؛ جمع دیگری تاجران و صنعت گراناند و گروه دیگر طبقه پایین اجتماع از نیازمندان و از کارافتادگان. خداوند برای هرکدام از این گروهها سهمی مقرر داشته و در کتاب خود یا سنّت پیغمبر(صلی الله علیه وآله)وظیفه جداگانهای تعیین کرده که به صورت عهدی از سوی او در نزد ما محفوظ است.
4-1. جایگاه قشرهای اجتماعی و تعامل آنها با یکدیگر
فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللهِ، حُصُونُ الرَّعِیةِ، وَزَینُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّینِ، وَسُبُلُ الْاَمْنِ وَلَیسَ تَقُومُ الرَّعِیةُ إِلاَّ بِهِمْ. ثُمَّ لاقِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا یخْرِجُ اللهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یقْوَوْنَ بِهِ عَلَی جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَیعْتَمِدُونَ عَلَیهِ فِیمَا یصْلِحُهُمْ وَیکونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ. ثُمَّ لاقِوَامَ لِهَذَینِ الصِّنْفَینِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَالْعُمَّالِ وَالْکتَّابِ، لِمَا یحْکمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ، وَیجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ، وَیؤْتَمَنُونَ عَلَیهِ مِنْ خَوَاصِّ الْاُمُورِ وَعَوَامِّهَا. وَلاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَذَوِی الصِّنَاعَاتِ، فِیمَا یجْتَمِعُونَ عَلَیهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ، وَیقِیمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَیکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَیدِیهِمْ مَا لایبْلُغُهُ رِفْقُ غَیرِهِمْ. ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَی مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَالْمَسْکنَةِ الَّذِینَ یحِقُّ رِفْدُهُمْ وَمَعُونَتُهُمْ. وَفِی اللهِ لِکلّ سَعَةٌ، وَلِکلّ عَلَی الْوَالِی حَقٌّ بِقَدْرِ مَا یصْلِحُهُ، وَلَیسَ یخْرُجُ الْوَالِی مِنْ حَقِیقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللهُ مِنْ ذَلِک إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَالاِسْتِعَانَةِ بِاللهِ، وَتَوْطِینِ نَفْسِهِ عَلَی لُزُومِ الْحَقِّ، وَالصَّبْرِ عَلَیهِ فِیمَا خَفَّ عَلَیهِ أَوْ ثَقُلَ.
سپاهیان به اذن پرودگار دژها و پناهگاههای رعیت و زینت زمامداران و عزت دین و مایه امنیتاند و قوام رعیت جز به وسیله آنها ممکن نیست. سپس استواری و قوام سپاهیان جز به وسیله خراج امکان پذیر نیست، همان چیزی که برای جهاد با دشمن به وسیله آن تقویت میشوند و برای سامان بخشیدن به زندگی خود به آن تکیه میکنند و با آن نیازمندیهای خویش را برطرف میسازند. این دو گروه (سپاهیان و خراج گزاران) جز با گروه سومی از قضات و کارگزاران دولت و منشیها و حساب داران، قوام و استواری نمیپذیرند، زیرا آنها قراردادها را استحکام میبخشند و مالیاتها را جمع آوری میکنند و در ضبطِ امور خصوصی و عمومی مورد اعتماد و اطمینان هستند.
همه این گروهها نیز بدون تجار و پیشه وران و صنعتگران سامان نمییابند (زیرا) آنها وسائل زندگی گروههای دیگر را جمع آوری کرده و در بازارها عرضه میکنند و امدادرسانی هایی دارند که دیگران قادر به آن نیستند. سپس قشر پایین، نیازمندان و از کار افتادگان هستند که لازم است به آنها مساعدت و کمک شود.
خداوند برای هر یک از این طبقات، وسعتی (سهمی و گشایشی) قرار داده و هر یک بر والی به مقدار سامان یافتن امورشان حقی دارند. هرگز والی از عهده ادای آنچه خداوند او را به آن ملزم ساخته بر نمیآید جز با اهتمام و کوشش و یاری جستن از خداوند و آماده ساختن خویش بر ملازمت حق و شکیبایی و استقامت در برابر امور دشوار یا آسان.
پیامها:
- پیدایش گروههای اجتماعی، معلول نیازهای زندگی است؛
- گروههای اجتماعی نیازمند یکدیگرند؛
- تمامی اقشار جامعه و به ویژه نیازمندان برای سامان یافتن زندگی شان برگردن زمامدار حق دارند؛
- ادای این حقوق تنها در سایه تلاش، اتکال به خداوند، حق محوری و شکیبایی میسر خواهد بود.
4-2. وظایف زمامدار در برابر قشرهای اجتماعی
4-2-1. نیروهای مسلح
فَوَلِّ مِنْ جُنُودِک أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِک لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَ لاِمَامِک، وَأَنْقَاهُمْ جَیباً، وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ یبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَ یسْتَرِیحُ إِلَی الْعُذْرِ، وَ یرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَ ینْبُو عَلَی الْاَقْوِیاءِ، وَ مِمَّنْ لایثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَ لاَ یقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ. ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَالْاَحْسَابِ، وَ أَهْلِ الْبُیوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَ السَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ; فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکرَمِ، وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ. ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا یتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا، وَ لاَ یتَفَاقَمَنَّ فِی نَفْسِک شَیءٌ قَوَّیتَهُمْ بِهِ، وَ لاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ؛ فَإِنَّهُ دَاعِیةٌ لَهُمْ إِلَی بَذْلِ النَّصِیحَةِ لَک، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِک. وَ لاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِیفِ أُمُورِهِمُ اتِّکالاً عَلَی جَسِیمِهَا، فَإِنَّ لِلْیسِیرِ مِنْ لُطْفِک مَوْضِعاً ینْتَفِعُونَ بِهِ، وَ لِلْجَسِیمِ مَوْقِعاً لایسْتَغْنُونَ عَنْهُ. وَلْیکنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِک عِنْدَک مَنْ وَاسَاهُمْ فِی مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَیهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا یسَعُهُمْ وَیسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِیهِمْ، حَتَّی یکونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ; فَإِنَّ عَطْفَک عَلَیهِمْ یعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیک.
فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که در نزد تو نسبت به خدا و پیامبر و امامت از همه خیرخواهتر و از همه پاک دلتر و بردبارتر باشد، از کسانی که دیر خشمگین می شود و زود عذر میپذیرد. کسی باشد که نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در برابر زورمندان پرقدرت باشد، کسی که خشونت دیگران او را نمی شوراند و ضعف، او را به زانو در نمیآورد. سپس به کسانی بپیوند که دارای شخصیت و اصالتِ خانوادگی از خاندانهای صالح و خوش سابقه و دارای بزرگواری و شجاعت و سخاوت و کرم باشند، زیرا آنها کانون کرامت و شاخههای نیکی و شایستگی هستند. سپس کارها (و مشکلات و نیازهای) آنها را بررسی کن آن گونه که پدر و مادر از فرزندشان تفقد میکنند. هرگز نباید چیزی که آنها را به وسیله آن تقویت کردهای در نظر تو بزرگ آید و نیز نباید لطف و محبتی را که درباره آنها ابراز میداری، هرچند کوچک باشد حقیر بشمری. این امر آنها را به خیرخواهی و حسن ظن نسبت به تو وادار میکند (و پیوندهای عاطفی را محکم میسازد). هرگز تفقد و تلاش برای اصلاح امور کوچک آنها را به سبب تکیه کردن بر اصلاح امور کلی آنها رها مساز; زیرا رفع نیازهای کوچک برای خود جایگاهی دارد که از آن بهرهمند میشوند همان گونه که رفع نیازهای مهم موقعیتی دارد که از آن بینیاز نخواهند بود.
برترین فرماندهان لشکر نزد تو باید کسانی باشند که در کمک به سپاهیان بیش از همه مواسات کنند و از امکانات خود بیشتر به آنان کمک نمایند، بهاندازهای که هم نفرات سربازان و هم کسانی که تحت تکفّل آنها هستند به خوبی اداره شوند؛ به گونهای که همه آنها به یک چیز بیندیشند و آن جهاد با دشمن است، زیرا محبّت و مهربانی تو به آنان قلب هایشان را به تو متوجه میسازد.
وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَینِ الْوُلاَةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلاَدِ، وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیةِ. و إِنَّهُ لاتَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ، وَ لاَ تَصِحُّ نَصِیحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِیطَتِهِمْ عَلَی وُلاَةِ الْاُمُورِ، وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْک اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ، فَافْسَحْ فِی آمَالِهِمْ، وَوَاصِلْ فِی حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیهِمْ وَتَعْدِیدِ مَا أَبْلَی ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ; فَإِنَّ کثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ، وَ تُحَرِّضُ النَّاکلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ.
ثُمَّ اعْرِفْ لِکلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا أَبْلَی، وَ لاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ امْرِئ إِلَی غَیرِهِ، وَلاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَایةِ بَلاَئِهِ، وَ لاَ یدْعُوَنَّک شَرَفُ امْرِئ إِلَی أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کانَ صَغِیراً، وَ لاَ ضَعَةُ امْرِئ إِلَی أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کانَ عَظِیماً.
وَارْدُدْ إِلَی اللهِ وَرَسُولِهِ مَا یضْلِعُک مِنَ الْخُطُوبِ، وَیشْتَبِهُ عَلَیک مِنَ الْاُمُورِ فَقَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَی لِقَوْم أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْاَمْرِ مِنْکمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیء فَرُدُّوهُ إِلَی اللهِ وَالرَّسُولِ) فَالرَّدُّ إِلَی اللهِ الْاَخْذُ بِمُحْکمِ کتَابِهِ، وَالرَّدُّ إِلَی الرَّسُولِ الْاَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَیرِ الْمُفَرِّقَةِ.
برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران میشود برقراری عدالت در شهرها و آشکار شدن علاقه و محبّت رعایا به آنهاست و این امر جز با پاکی دل هایشان (عدم سوء ظن به زمامداران) آشکار نمیشود و خیرخواهی آنها محقق نمی شود جز آن که با میل خود گرد زمامداران جمع شوند و حکومتِ آنها بر ایشان سنگین نباشد و انتظارِ پایان گرفتن مدت حکومتشان را نکشند، بنابراین میدان آرزوها را (برای زندگی) در برابر سپاهت وسعت بخش (و خواسته های آنها را تأمین کن) پیوسته از آنها به نیکی یادکن و رنجهایی را که کشیده اند برشمار، زیرا یادآوری کارهای نیک آنها افراد شجاعشان را جرئت می بخشد و موجب تحریک افراد تنبل می شود. ان شاءالله.
توضیح: امام در مقام بیان این واقعیت است که حکومتهایی که استقرار عدالت و حاكميت قسط را شعار خود قرارمی دهند شایسته ماندن و دوام آوردن هستند ولی اگر حکومتی به هر بهانه ای به دنبال گرفتن پول از مردم و تحمیل فشارهای اقتصادی و غیره باشد، نباید انتظار همراهی و علاقمندی مردم را داشته باشد.
رنج و زحمتی را که هرکس کشیده است، بشناس و رنج هیچکس را به حساب دیگری نگذار و کمتر از رنجی را که تحمل کرده پاداش نده. هیچگاه جایگاه و امتیاز کسی موجب نشود که زحمت اندکش را بزرگ شماری و فرودستی کسی سبب نشود که زحمت بزرگش را کوچک شماری.
امور مهمی که بر تو، دشوار و مبهم و مشتبه است را به خدا و پیامبر بازگردان (و از گفته آنها برای کشف احکام کمک بگیر). خداوند متعال به گروهی که دوست دارد آنها را ارشاد و راهنمایی کند چنین فرموده:ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر (خدا) و پیشوایان (معصوم) خود را و اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید (و از آنها داوری بطلبید). باز گرداندن به خدا به معنای تمسک جستن به قرآن کریم و گرفتن دستور از آیات محکمات آن است و بازگرداندن به پیامبر به معنای تمسک به سنّت فراگیر اوست که امت را از تفرق و پراکنده شدن بازمی دارد.
پیامها:
- توجه به تعبد، تعهد و ارزشهای اخلاقی و اصالت خانوادگی در گزینش فرماندهان نظامی؛
- تفقد و مراقبت دائمی و اهتمام به امور جزئی و کلی نیروهای مسلح؛
- ضرورت تامین مالی و معیشتی نیروهای مسلح
- ارتقای درجه فرماندهان نظامی بر اساس نوع رفتار با نیروهای تحت امر و میزان رسیدگی به امور زندگی آنان
- قوام و دوام حکومت در سایه سهل گیری و جلب رضایت عمومی
- دقت در قدرشناسی از تلاشها و زحمات افراد و رعایت عدالت بدون توجه به جایگاه اجتماعی افراد
- حل معضلات با ارجاع آنها به قرآن و سنت