بسیاری از آموزه های حقوق بشری، ریشه در اديان و تمدنها دارند و در سیر تاریخی خود، آهسته ولی پیوسته، رشد و بالندگی خود را به مدد عالمان، اندیشمندان و نظریه پردازان شاهد بوده و البته از فراز و فرود و رويارويی با چالشهای گوناگون در ساحت نظر و عمل نیز بی بهره نمانده اند. از سده هفدهم به بعد، نظریه های توجیه کننده حقوق بشر در میان فلاسفه سیاسی مغرب زمین با نگرش های نوین، شتاب بیشتری گرفت و پس از جنگ جهانی دوم با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948، به عنوان گفتمانی غالب، کانون توجه فیلسوفان سیاست و حقوق، و متفکران حوزه دین و اخلاق گردید. این آهنگ پر شتاب به همراه خود مجموعه در هم تنیده ای از میثاق ها و کنوانسیونهای حقوق بشری را به دنبال آورد که امروزه به عنوان اسناد بین المللی حقوق بشر، از سوی نهادها و سازمان های مرتبط و فعالان این عرصه، مورد حمایت قرارمی گیرد و ضمانت اجراهایی نیز برای آن در نظرگرفته شده است.
صرف نظر از ریشه های دینی و تاریخی، مبانی حقوق بشر و حوزه مفهومی حق های به رسمیت شناخته شده بر اساس اسناد بین المللی، خاستگاهی غربی دارند. تفوق بلامنازع دولتهای غربی، سیطره رسانه ای و فضاسازیهای عالی مدیریت شده از یک سو و از هم گسیختگی و پراکندگی دیدگاههای رقیب (اسلامی و غیر اسلامی) برای عرض اندام در مقابل سیطره آن مبانی و معانی و جزمیت ارائه شده از سوی آن، از سوی دیگر، بازخوانی مبانی حقوق بشر غربی را که ضرورتش قابل انکار نبود، در برهه ای از زمان به فراموشی سپرد. پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در دهه های پایانی قرن بیستم، بازگشت به هویت دینی و ارزشهای اسلامی و از همه مهمتر خود باوری را در سرتاسر جهان اسلام به ارمغان آورد تا آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا نکند.
پیداست که بازخوانی حقوق بشردر جوامع بشری به طور عام و حقوق بشر در اسلام به طور خاص، با چالشهای فراوانی روبروست. این که انسان از چه حقوقی برخوردار است و مسؤولیت هایش چیست، بستگی به هویت انسان، ابعاد وجودی، نیازمندی ها و نیز هدف و مقصودی دارد که برای آن آفریده شده است؛ تفاوتهای فرهنگی و گونه گونی بنیادهای فلسفی در نوع نگاه به انسان و حقوق وی را نمی توان انکار کرد و روشن است که پاسخ مکاتب مادی با مکاتب الهی در این خصوص، در برخی از موارد، یکسان و مشابه نیست. آفت بزرگ پژوهشهای حقوقی مرتبط با حقوق بشر، نگرشهای افراطی یا تفریطی نسبت به حقوق بشر معاصر است که گاه به تقدیس و گاه به تحقیر آن انجامیده و در نتیجه اصالت علمی آن را زیر سئوال برده است.
و اما در عرصه عمل، سوگمندانه باید اعتراف کرد که کشورهایی که بیشترین نقش را در تصویب این اعلامیه داشته اند، بیشترین ناقضان حقوق بشر در جهان امروزند. اینک در حالی هفتادمین سالگرد حقوق بشر را گرامی می داریم که مردم مظلوم یمن، افغانستان، عراق، سوریه و ... سالهاست که توسط قدرتهای جهانی و یا وابستگان منطقه ای و یا گروههای تروریستی ساخته و پرداخته آنها زیر بمباران های وحشیانه در بدترین شرایط انسانی به سر می برند. در قلب اروپا کشوری که مهد آزادیخواهی است و بیش از دو قرن از صدور اعلامیه حقوق بشر و شهروند در آن می گذرد، اعتراضات گسترده علیه نظام سرمایه داری و ظلم و بی عدالتی و شکافت طبقاتی چندین هفته است که ادامه دارد و شدیدترین واکنشها از سوی دولت و پلیس و حتی نیروهای نظامی را به دنبال داشته و رهاورد آن تعدادی کشته و حدود هزار مجروح و چندین هزار زندانی بوده است.
چه کسی است که نداند در جهان امروز روابط بین الملل بر مبنای منافع مادی تنظیم می شود و بویژه امریکا و بسیاری از دولتهای اروپایی در برخورد با کشورهای دیگری که یا دارای ثروت اند و یا وابسته به آنهایند و یا دست کم همسویی با سیاست های آنان دارند، چشم خویش را بر فجیع ترین حوادثی که در آن کشورها رخ می دهد می بندد و اگر واکنشی هم نشان دهند بسیار محتاطانه و مودبانه است. رژیم جنایتکار، تروریست و کودک کش صهیونیستی و رژیم استبدادی عربستان سعودی، نمونه های روشنی از وضعیت اسفبار حقوق بشر در دنیای ما را نشان می دهند.
سگی برّه ای برده باور کنید
تـــه درّه ای خورده باور کنید
طمعکاری گرگ و روباه پیر
مرا سخت آزرده باور کنید
گل باغ اندیشه از سوز دل
شده زرد و پژمرده باور کنید
ستم پیشه ازبس فراوان شده
بشر گشته پژمرده باور کنید
به یاس سپید و شقایق قسم
حقوق بشر مرده باور کنید! (شعر از مهدی سید حسینی)