پنجشنبه 16 آذر 1402
- الخميس 25 جماد أول 1445
- Thu 07 Dec 2023

برخیز  و نگر « جوان» مارا                « آراسته» کن جهان ما را

بزرگداشت دهه فجر و انقلاب شکوهمند اسلامی (مقایسه سه انقلاب مادر جهان معاصر)

 

دیدی که سحر از پی شب در راه است             دیدی که دوام شب بسی کوتاه است

آن عیسی ما که زنده کرد ایران را                حقا که مسیحا دم و روح الله است

ارزش انقلابها را در مقایسه با اقران آنها می توان ارزیابی کرد. وقتی از انقلاب های مادر سخن می گوییم مراد کشورگشایی ها نیست. چنگیز پایه گذار امپراطوری مغول در جوانی با خود عهد بست که تمام دنیا را تحت سلطه خود درآورد. امپراطوری مغول بخش وسیعی از آسیای مرکزی را اشغال کرد؛ به تدریج بیشتر چین را به تصرف خود در آورد؛ تا جایی پیش رفت که بیشتر منطقه ی اوراسیا و بخش های قابل توجهی از اروپای شرقی، آسیای مرکزی و خاورمیانه را تحت سلطه خود در آورد. امپراطوری مغول بزرگترین امپراطوری به هم پیوسته در جهان بود. کوروش بنیان گذار امپراطوری هخامنشی در امپراطوری های ماد، لیدیا و نئو- بابلی بود. امپراطوری او درسه قاره گسترده شده بود. برخلاف بسیاری از سایر رهبران نظامی، به خاطر زیر ساخت های سیاسی که ایجاد کرد، امپراطوری او تا مدت ها بعد از مرگش استوار ماند. بسیاری عقیده دارند که او در دستاوردهایش از اسکندر کبیر هم موفق تر بوده است.

با این همه، اینها انقلابهایی نبودند که یک تفکر و نظریه پشت سر آنها باشد. از سوی دیگر، ایده ها، مکتب ها و ایدئولوژی هایی هم بوده اند که گسترش فوق العاده پیداکرده ولی انقلاب مادر نبوده اند تا بر مبنای آنها یک نظام سیاسی شکل گیرد. در جهان معاصر سه انقلاب زیر را که داعیه جهانی داشتند می توان به عنوان انقلاب مادر نام برد.

  1. انقلاب فرانسه (1789-1799)

انقلاب فرانسه به سلطنت مطلقه و نظام فئودالی پایان داد و آزادی شهروندی و دموکراسی را به ارمغان آورد. در همین دوران فرانسه بخشهای زیادی از اروپا را زیر سلطه خود درآورد. آرمانهای انقلاب در سراسر اروپا و آمریکا مورد توجه قرارگرفت. مردم در انتخاب رهبران و نحوه‌ی اداره شدن خود نقش دارند و از حقوقی یکسان و آزادی بیان برخوردار هستند.

در آغاز انقلاب، به لحاظ سیاسی علیه سلطنت مطلقه لویی شانزدهم شورش شد و در سال 1789 زندان باستیل که نماد استبداد بود ویران گشت. در سراسر فرانسه، شعارهای «مرگ بر اشرافیت، زنده باد ازادی، برابری و برادری» حاکم شده بود. دهقانان از اسارت فئودالی رها شده بودند و همگان در برابر قانون برابر بودند.

مجلس ملی، اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه (مصوب 26 اوت 1789) را تصویب کرد که با تکیه بر حقوق طبیعی، بر این نکته تاکید می ورزید که حقوق انسان، جهانی، در تمام زمانها و مکانها معتبر و وابسته به طبیعت انسانی است و نه تنها شهروندان فرانسوی که تمام انسانها را در بر می‌گیرد. اعلامیه برای نخستین بار با وارد کردن مفهوم حقوق بشر در حقوق موضوعه، برای مردم حق و برای دولت، تکلیف ایجاد کرد. مواد هفده گانه اعلامیه به صراحت بیان می کند که افراد آزاد به دنیا می آیند، حق آزادی، آزادی بیان، آزادی مذهب، حق برابری و سرانجام حق مالکیت دارند.

انقلاب فرانسه به لحاظ ایدئولوژیک تجسم آرمان‌های ایدئولوژی لیبرالیسم بود.

بنیانگذاران فکری فرانسه

روسو (۱۷۱۲ –۱۷۷۸) از پیشتازان اندیشه های حقوق بشری و بنیانگذاران فکری انقلاب فرانسه  است؛ کتاب قرارداد اجتماعی او در سال ۱۷۶۲ میلادی نوشته شد و تاثیر بسزایی در الهام بخشی به اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه داشت. خصیصه این تفکر،لیبرالیسم و سکولاریسم بود. سکولاریسم که در غرب متولد شده بود، جهان اسلام را نیز به شدت تحت تاثیر قرارداد.

  1. انقلاب 1917 روسیه

جنبشی اعتراضی، ضد امپراتوری روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ رخ داد و به سرنگونی حکومت تزارها و برپایی اتحاد جماهیر شوروی انجامید.

انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: (فوریه و اکتبر)

نخست انقلاب فوریه ۱۹۱۷ رخ داد. در این انقلاب پس از یک‌سری اعتصابات، تظاهرات و درگیری‌ها، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه از سلطنت خلع شد و یک دولت موقت به قدرت رسید. اکثر اعضای دولت موقت، از شاخه منشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بودند.

دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود. انقلاب اکتبر، تحت نظارت حزب بلشویک (شاخه رادیکال از حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری ولادیمیر لنین به پیش رفت و طی یک یورش نظامی همه‌جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم، قدرت را از دولت موقت گرفت. این کودتا علیه دولت موقت تقریبا بدون خونریزی بود و به‌این‌ترتیب لنین به دیکتاتور اولین دولت کمونیستی در جهان تبدیل شد.

انقلاب روسیه راه را برای ظهور کمونیسم به‌عنوان یک نظام سیاسی تأثیرگذار در جهان هموار کرد؛ به‌علاوه عرصه‌ای را برای اتحاد جماهیر شوروی مهیا ساخت تا در دوران جنگ سرد به‌عنوان یک قدرت جهانی پابه‌پای ایالات‌متحده به رقابت بپردازد. شوروی،  یک حکومت سوسیالیست فدرال بود که در سال ۱۹۲۲ به‌وجود آمد و در ۱۹۹۱ ازمیان رفت. پیش از انحلال، این کشور از طریق هژمونی در اروپای شرقی، قدرت نظامی، قدرت اقتصادی، کمک به کشورهای در حال توسعه و پژوهش‌های علمی، به‌ویژه در فناوری فضایی، به مدت چهار دهه پس از جنگ جهانی دوم، وضعیت خود را به‌عنوان یکی از دو ابرقدرت جهان حفظ کرده بود.

مهمترین رهبری فکری این انقلاب را مارکس بود. کارل مارکس ( ۵ مه ۱۸۱۸ – ۱۴ مارس ۱۸۸۳) فیلسوف، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس، نظریه‌پرداز سیاسی، روزنامه‌نگار و سوسیالیست انقلابی آلمانی بود. یکی از خصیصه های این انقلاب، تکیه بر مادیات و اقتصاد و نیز ضد دینی بودن آن بود. مارکسیسم دین را افیون جامعه می دانست.

  1. انقلاب اسلامی ایران (1357 شمسی/ 1979 میلادی)

یکی از مردمی ترین انقلابهای جهان با رهبری یک مرجع دینی شیعی. اگر در دو انقلاب پیشین، رهبران سیاسی  انقلاب با رهبری ایدئولوزیک و نظریه پرداز انقلاب جدا بودند. در انقلاب اسلامی همان کسی که نظریه پرداز انقلاب بود و دست کم یک دهه قبل از انقلاب در سال 1348 درسهای ولایت فقیه را در نجف ارائه داده بود، همان شخص، رهبر سیاسی و بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. انقلابی که در بهمن 1357 به پیروزی رسید انفجار نور بود و شعاعش در بخشهای زیادی از جهان پرتو افکن شد و امروز پس گذشت 44 سال همچنان الهام بخش مسلمانان، حق طلبان و آزادیخواهان جهان است. ویژگی منحصر به فرد این انقلاب در هویت اسلامی و مکتبی از یک سو و پشتوانه عظیم مردمی آن از سوی دیگر است. انقلاب اسلامی هرچند در تاریخ پر فراز و نشیب خود، با گردنه های سخت و صعب العبوری مواجه شده است اما همچنان به راه پر افتخار خود با صلابت ادامه می دهد.

 امام خمینی که بنیانگذار جمهوری اسلامی است در معرفی این انقلاب و عامل مهم پیروزی آن می گوید: 

اساساً این انقلاب و این نهضت بر اساس اسلام است، یعنی ما تز دیگری، هیچ امر دیگری را غیر اسلام نمی پذیریم... بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود؛ هیچ قدرت دیگری قادر به این نبود که یک ملت 35 میلیونی را به یک راه ببرد، هیچ قدرتی قابل نبود، نمی توانست و لهذا ما در طول تاریخ که دیدیم، آنهایی هم که خودمان یادمان است مثل قضیه نفت، چون اسلامی نبود، ملی تنها بود، به اسلام کاری نداشتند، از این جهت نتوانستند کاری انجام بدهند، آن کارهای نصفه کاره ای هم که انجام دادند، بعدش از دستشان گرفته شد و رفت کنار. اگر اسلام در کار باشد و مکتب اسلام در کار باشد در این قشر نظامی و غیر نظامی، ما پیروز خواهیم شد و اگر این مکتب را ما فراموش بکنیم و هر کس بخواهد دنبال کار خودش باشد و فکر خودش باشد، این آسیب پذیر خواهد بود. (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۳۹.)

رهبر کنونی جمهوی اسلامی آیت الله خامنه ای، تحول در تفکر و اندیشه اسلامی را در سایه انقلاب اسلامی به زیبایی تمام این چنین به تصویر می کشد:

در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت جایگزین اسلام خرافه و بدعت، اسلام جهاد و شهادت جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت، اسلام تعبد و تعقل جایگزین اسلام التقاط و جهالت، اسلام دنیا و آخرت جایگزین اسلام دنیا پرستی یا رهبانیت، اسلام علم و معرفت جایگزین اسلام بی بندباری و بی تفاوتی، اسلام قیام و عمل جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی. اسلام فرد و جامعه جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت، اسلام نجات بخش محرومین جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها و خلاصه اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) جایگزین اسلام آمریکایی گردید. و مطرح شدن اسلام به این صورت با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانه وار کسانی شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همه کشورهای اسلامی بسته بودند... . ملت ایران به خوبی دانسته است که نقطه قوت و پایداری او درست همان است که دشمن همه نیروی خود را در مقابله با آن مصرف می کند یعنی توکل به خدا و تمسک به اصول اساسی انقلاب که همه از مبانی اسلام سرچشمه گرفته و در کلمات رهبر کبیر انقلاب (ره) بر آن تأکید شده است. (حدیث ولایت، ج ۴، ص ۲۴۹).

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن