پنجشنبه 9 فروردين 1403
- الخميس 19 رمضان 1445
- Thu 28 Mar 2024

برخیز  و نگر « جوان» مارا                « آراسته» کن جهان ما را

حسین جوان آراسته

حسین جوان آراسته

شنبه, 22 بهمن 1401 22:48 برای نظر دادن اولین باش!

انا لله و انا الیه راجعون. با کمال تاسف یکی دیگر از چهره های برجسته و از حقوقدانان بزرگ کشور، ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ دیده از جهان فرو بست. دکتر سید محمد هاشمی استاد تمام بازنشسته دانشگاه شهید بهشتی به سال ۱۳۲۰ در شهر مقدس قم در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود. در ۲۷ سالگى لیسانس حقوق‌ را از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و مدرک  کارشناسی‌ارشد حقوق عمومى را از انستیتو بین المللى مدیریت عمومى فرانسه در ۱۹۷۲ کسب کرد.دکتراى حقوق را نیز از دانشگاه پاریس یک یا همان پانتئون – سوربن در سال ۱۹۷۵ دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران در دانشگاه شهید بهشتی به تدریس پرداخت. ثمره چهار دهه تلاش بی وقفه علمی، تربیت هزاران دانشجو بود که از وی چهره ای ماندگار در دانش حقوق برجای گذاشت.

از استاد فقید سید محمد هاشمی آثار متعددی به جا مانده که از جمله عبارتند از:

۱ ـ حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول: اصول و مبانی کلی نظام)
۲ ـ حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد دوم: حاکمیت و نهادهای سیاسی)
۳ ـ حقوق بشر و آزادیهای اساسی
۴ ـ حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی
۵ ـ حقوق کار

ریاست مجتمع آموزش عالی قم (پردیس فارابی دانشگاه تهران)، مشاور حقوقی رئیس‌جمهور (۱۳۶۱ تا ۱۳۸۴) و عضویت در کارگروه بازداشت‌ خودسرانه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نیز در کارنامه اجرایی استاد، به چشم می‌خورد.

از ویژگیهای شاخص این استاد بزرگ حقوق عمومی، تعبد و تعهد وی به ارزشهای دینی و تسلط نسبی به آیات قرآن و نهج البلاغه بود. استناد و استشهاد به کتاب و سنت هم در تدریس و هم در آثار ایشان به طور کامل مشهود و ملموس است.

اینجانب افتخار آن را داشته ام که در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری حقوق، از محضرش بهره برده ام. افزون بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد اینجانب با عنوان «مبانی حاکمیت در قانون اساسی» و رساله دکتری با عنوان «گزینش رهبر و نظارت بر او در نظام جمهوری اسلامی ایران»، با راهنمایی این استاد فقید به فرجام مطلوب رسید و هر دو با همین عناوین به زیور طبع آراسته شد.

به گمان بنده، رمز موفقیت این بزرگان را باید در تخصص علمی همراه با تعهد دینی آنان جستجو کرد. بسیار بجاست که همه کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم افتخار شاگردی آنان را داشته اند و تمامی دانشجویان و استادان حقوق با تاسی به سیره علمی و عملی این بزرگان، در مسیر شکوفایی هرچه بیشتر ایران اسلامی گام بردارند. خدایش بیامرزد و با اهل بیت عصمت و طهارت محشورش فرماید. 22 بهمن 1401. حسین جوان آراسته

چهارشنبه, 18 بهمن 1402 09:10 برای نظر دادن اولین باش!

بسمه تعالی

انقلاب‌های مادر در جهان معاصر ارزش هر انقلابی را در مقایسه با انقلابهای دیگر می توان سنجید. وقتی از انقلاب‌های مادر سخن می‌گوییم مراد کشورگشایی ها نیست. امپراطوری مغول بزرگترین امپراطوری به هم پیوسته در جهان بود؛ بخش وسیعی از آسیای مرکزی، بخش زیادی از چین، بیشتر منطقه اوراسیا و بخش‌های قابل توجهی از اروپای شرقی و خاورمیانه را تحت سلطه خود در آورد. امپراطوری هخامنشی با بنیانگذاری کوروش درسه قاره گسترده شد و به خاطر زیر‌ساخت های سیاسی که ایجاد کرده بود، تا مدت ها بعد از مرگش استوار ماند. بسیاری عقیده دارند که او در دستاوردهایش از اسکندر کبیر هم موفق تر بوده است. با این همه، اینها انقلابهایی همراه با یک تفکر و نظریه سیاسی نبودند. از سوی دیگر، ایده ها، مکتب ها و ایدئولوژی‌هایی هم بوده اند که گسترش فوق العاده پیداکردند ولی بر مبنای آنها یک نظام سیاسی شکل نگرفته است. در جهان معاصر سه انقلاب زیر را که داعیه جهانی داشتند می توان به عنوان انقلاب مادر نام برد. 1. انقلاب فرانسه(1789-1799) انقلاب فرانسه به سلطنت مطلقه و نظام فئودالی پایان داد و آزادی شهروندی و دموکراسی را به ارمغان آورد. در همین دوران فرانسه بخشهای زیادی از اروپا را زیر سلطه خود درآورد؛ آرمانهای انقلاب در سراسر اروپا و آمریکا مورد توجه قرارگرفت؛ آرمانهایی از این دست که مردم در انتخاب رهبران و نحوه‌ی اداره شدن خود نقش دارند و از حقوقی یکسان و آزادی بیان برخوردار هستند. در آغاز انقلاب، به لحاظ سیاسی علیه سلطنت مطلقه لویی شانزدهم شورش شد و در سال 1789 زندان باستیل که نماد استبداد بود ویران گشت؛ در سراسر فرانسه، شعارهای «مرگ بر اشرافیت، زنده باد ازادی، برابری و برادری» حاکم شده بود. دهقانان از اسارت فئودالی رها شده بودند و همگان در برابر قانون برابر بودند. مجلس ملی، اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه را تصویب کرد (26 اوت 1789) که با تکیه بر حقوق طبیعی، بر این نکته تاکید می‌ورزید که حقوق انسان، جهانی، در تمام زمانها و مکانها معتبر و وابسته به طبیعت انسانی است و نه تنها شهروندان فرانسوی که تمام انسانها را در بر می‌گیرد. اعلامیه برای نخستین‌بار با وارد کردن مفهوم حقوق بشر در حقوق موضوعه، برای مردم حق و برای دولت، تکلیف ایجاد کرد. مواد هفده گانه اعلامیه به صراحت بیان می کند که افراد آزاد به دنیا می آیند، حق آزادی در حوزه های مختلف، حق برابری و سرانجام حق مالکیت دارند. انقلاب فرانسه به لحاظ ایدئولوژیک تجسم آرمان‌های ایدئولوژی لیبرالیسم بود. بنیانگذاران فکری فرانسه روسو (۱۷۱۲ –۱۷۷۸) از پیشتازان اندیشه های حقوق بشری و بنیانگذاران فکری انقلاب فرانسه است؛ کتاب قرارداد اجتماعی او در سال ۱۷۶۲ میلادی نوشته شد و تاثیر بسزایی در الهام بخشی به اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه داشت. خصیصه این تفکر، لیبرالیسم و سکولاریسم بود. سکولاریسم که در غرب متولد شده بود، جهان اسلام را نیز به شدت تحت تاثیر قرارداد. 2. انقلاب 1917 روسیه جنبشی اعتراضی ضد امپراتوری روسیه بود که در سال ۱۹۱۷ رخ داد و به سرنگونی حکومت تزارها و برپایی اتحاد جماهیر شوروی انجامید. انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: (فوریه و اکتبر). در انقلاب فوریه پس از یک‌سری اعتصابات، تظاهرات و درگیری‌ها، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه از سلطنت خلع شد و یک دولت موقت به قدرت رسید. اکثر اعضای دولت موقت، از شاخه منشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بودند. دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود که تحت نظارت حزب بلشویک (شاخه رادیکال از حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری لنین به پیش رفت و طی یک یورش نظامی همه‌جانبه به کاخ زمستانی سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم، قدرت را از دولت موقت گرفت. کودتا علیه دولت موقت تقریبا بدون خونریزی بود و به ‌این ‌ترتیب لنین به اولین دیکتاتور دولت کمونیستی در جهان تبدیل شد. انقلاب روسیه راه را برای ظهور کمونیسم به‌عنوان یک نظام سیاسی تأثیرگذار در جهان هموار کرد؛ به‌علاوه عرصه‌ای را برای اتحاد جماهیر شوروی مهیا ساخت تا در دوران جنگ سرد به‌ عنوان یک قدرت جهانی با ایالات ‌متحده رقابت کند. شوروی یک حکومت سوسیالیست فدرال بود که در سال ۱۹۲۲ به‌وجود آمد و در ۱۹۹۱ ازمیان رفت. پیش از انحلال، این کشور از طریق هژمونی در اروپای شرقی، قدرت نظامی، قدرت اقتصادی، کمک به کشورهای در حال توسعه و پژوهش‌های علمی، به‌ویژه در فناوری فضایی، به مدت چهار دهه پس از جنگ جهانی دوم، وضعیت خود را به‌ عنوان یکی از دو ابرقدرت جهان حفظ کرده بود. مهمترین رهبری فکری این انقلاب، کارل مارکس ( ۵ مه ۱۸۱۸ – ۱۴ مارس ۱۸۸۳) فیلسوف، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، جامعه‌شناس، نظریه‌پرداز سیاسی، روزنامه‌نگار و سوسیالیست انقلابی آلمانی بود. مارکسیسم اقتصاد را زیربنا و دین را افیون جامعه می دانست. 3. انقلاب اسلامی ایران (1357 شمسی/ 1979 میلادی) در دو انقلاب پیشین، رهبران سیاسی با رهبران ایدئولوزیک و نظریه پرداز انقلاب، جدا بودند. در انقلاب اسلامی همان کسی که نظریه پرداز انقلاب بود و دست کم یک دهه قبل از انقلاب در سال 1348 درسهای ولایت فقیه را در نجف ارائه داده بود، همان شخص، رهبر سیاسی و بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. انقلابی که در بهمن 1357 به پیروزی رسید انفجار نور بود و شعاعش در بخشهای زیادی از جهان پرتو افکن شد و امروز پس گذشت 45 سال همچنان الهام بخش مسلمانان، حق طلبان و آزادیخواهان جهان است. ویژگی منحصر به فرد این انقلاب در هویت اسلامی و مکتبی از یک سو و پشتوانه عظیم مردمی آن از سوی دیگر است. انقلاب اسلامی هرچند در تاریخ پر فراز و نشیب خود، با گردنه های سخت و صعب العبوری مواجه شده است اما همچنان به راه پر افتخار خود با صلابت ادامه می دهد. امام خمینی که بنیانگذار جمهوری اسلامی است در معرفی این انقلاب و عامل مهم پیروزی آن می گوید: اساساً این انقلاب و این نهضت بر اساس اسلام است، یعنی ما تز دیگری، هیچ امر دیگری را غیر اسلام نمی پذیریم... بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود؛ هیچ قدرت دیگری قادر به این نبود که یک ملت 35 میلیونی را به یک راه ببرد... و اگر این مکتب را ما فراموش بکنیم و هر کس بخواهد دنبال کار خودش باشد و فکر خودش باشد، این آسیب پذیر خواهد بود. (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۳۹.) رهبر کنونی جمهوی اسلامی آیت الله خامنه ای، تحول در تفکر اسلامی را در سایه انقلاب به زیبایی تمام این چنین به تصویر می‌کشد: در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت جایگزین اسلام خرافه و بدعت، اسلام جهاد و شهادت جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت، اسلام تعبد و تعقل جایگزین اسلام التقاط و جهالت، اسلام دنیا و آخرت جایگزین اسلام دنیا پرستی یا رهبانیت، اسلام علم و معرفت جایگزین اسلام بی بندباری و بی‌تفاوتی، اسلام قیام و عمل جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی. اسلام فرد و جامعه جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت، اسلام نجات بخش محرومین جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها و خلاصه اسلام ناب محمدی، جایگزین اسلام آمریکایی گردید (حدیث ولایت، ج ۴، ص ۲۴۹). از رهاوردهای بسیار مهم انقلاب اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مثابه یکی از مترقی ترین قوانین اساسی است که با ارائه الگوی مردمسالاری دینی، پیوند میان جمهوریت و اسلامیت را تحقق بخشیده است.

حسین جوان آراسته/ 17بهمن 1402

سه شنبه, 11 بهمن 1401 22:38 برای نظر دادن اولین باش!

با خود می‌اندیشم که دیده بان بصیر انقلاب، این حکیم مظلوم، این رهبر عزیز دیگر چگونه باید جهاد تبیین را بگوید و بخواهد تا ما به خود آییم و لباس جهاد بر تن کنیم فرمود: فریضه است فوری است همگانی است به هر شکل و هرجا باید انجام شود صحیح و درست مکلف را معلوم کرد طیف مخاطب را ترسیم کرد اولویت‌ها را برشمرد دیروز هم فرمود تبیین درست حقیقت تریبون‌های مزدور و منحوس، دروغ‌های شاخدار و آشکارا غلط را با لطایف الحیل و با ابزار هنر و رسانه و هوش مصنوعی، آنقدر تکرار می‌کنند که باور می‌شود. با وارونه نمایی، نقاط قوت جامعه و نظام و کشور را در اذهان، به عنوان نقطه ضعف و مایه شرمندگی می‌نشانند. آنوقت ما چقدر حقایق را، همان‌ها را که مطمئن هستیم، نشر و بازنشر می‌کنیم؟ چقدر وقت می‌گذاریم؟ آنقدر نگفتیم و نگفتیم که بیّنات و حقایق مبرهن دارد تکذیب می‌شود! مگر امام امت، دشمن و ترفندها و عرصه‌های دشمنی را یک به یک و روشن و صریح و مکرر نشان نداده؟ دیگر چه می‌خواهیم؟ عندالله چه حجتی داریم یوم القیامه؟ چه پاسخی یا توجیهی داریم؟ مگر تشخیص و فرمان ولی امر برای ما حجت قاطع نیست؟ دیگر کجا، چگونه و به چه زبانی باید بگوید؟ چند بار باید فریاد کند؟ منتظر چه هستیم؟ مگر تلفات جنگ نابرابر ترکیبی را نمی‌بینیم؟ مگر بمباران تبلیغاتی شبانه‌روزی بی‌رحمانه را لمس نمی‌کنیم؟ مگر اختلال در اذهان جوانان مظلوم، این مستضعفان فکری، را مشاهده نمی‌کنیم؟ البته همه ما کاستی ها و خلأ ها و موانع راه این جهاد عظیم را می دانیم؟ مثلاً همین اینترنت پرچالش و فیلتراسیون و این‌ها را خب کدام جهاد است که مانع ندارد؟ باید فکر کنیم. ابتکار کنیم. پیگیری و مطالبه کنیم. مسلم این است که بی‌تفاوتی و دست روی دست گذاشتن در میدان جنگ همه‌جانبه، خیانت است. منتظر دیگران نشستن، حماقت است. منتظر پهن شدن فرش قرمز ماندن هم که ... وظیفه را به موقع باید انجام داد تا کارگر افتد باید در برابر دروغ پراکنی دشمن، مرتبا روشنگری کرد. به من چه نداریم. ماهی یا دو ماهی یک چیزی نوشتن/ گفتن و رها کردن فایده ندارد. کار درست اما بی موقع یا بدموقع یا با تأخیر هم خاصیت چندانی ندارد و شاید اثر عکس هم بگذارد. می‌دانیم که همه‌مان اشتغالات و کارهای خاص خود را داریم که به جای خود مهم است. ولی حضور مستمر و موثر در این میدان جهاد عظیم، یک تکلیف عینی و همگانی مستمر و بی‌بدیل است. اگر باور کنیم که در میانه میدان جنگ هستیم و دشمن بی‌رحم، همه امکانات را برای نابودی هویت و نسل و موجودیت ما به میدان آورده، هیچ چیز را بهانه و توجیه برای قعود و تماشا نخواهیم دانست. باید گفت و نوشت باید هنرمندانه و با خلاقیت جنگید فرصت نیست باید بجنبیم باور کنیم جنگ است این نهیب تکان‌دهنده ولی امر را آویزه گوش کنیم: اگر جهاد تبیین به‌درستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد این جستار را مرور بفرمایید https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=26000