چکیده
بررسي مقوله هاي آزادي، عدالت، امنيت و حاكميت قانون، در حقوق اساسي، به لحاظ نقشي كه در تعيين ساختار دولت و حقوق ملت دارند، همواره مورد توجه انديشمندان حوزه سياست، حقوق و فقه سياسي بوده است. با عنايت به تشابه ظاهري ميان نظريه ولايت مطلقه و نظریه دولت مطلقه، نسبت سنجی دیدگاه امام خمینی و توماس هابز از بایسته هایی است كه كمتر مورد عنايت قرار ميگيرد. اين مقاله با روش تحليلي - توصيفي، ديدگاههاي اين دو نظريه پرداز را در خصوص عناصر فوق الذكر بررسي كرده است. يافته هاي مقاله نشان ميدهد كه به رغم قرابت لفظي ميان دولت مطلقه و ولايت مطلقه، اين دو نظريه؛ هم در مباني و معاني و هم در برداشت از عناصر كليدي حقوق اساسي، تمايزات اساسي دارند. اقتدارگرايي، عدم التزام به حاكميت قانون و امنيتي كردن فضاي جامعه از پيامدهاي نظريه حكومت مطلقه هابزي است؛ در حالي كه اين پيامدهاي نامقبول، جايگاهي در انديشه ولايت مطلقه ندارد.
واژگان کلیدی: دولت مطلقه، ولایت مطلقه، آزادی، عدالت، حاکمیت قانون