يكشنبه 9 ارديبهشت 1403
- الأحد 20 شوال 1445
- Sun 28 Apr 2024

برخیز  و نگر « جوان» مارا                « آراسته» کن جهان ما را

حسین جوان آراسته

حسین جوان آراسته

سه شنبه, 22 آبان 1397 00:58 برای نظر دادن اولین باش!
 
 
محمد تقی دشتی
 

یادداشتی از دکتر محمدتقی دشتی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین به مناسبت روز افشای حقوق بشر آمریکایی 

سه شنبه, 22 آبان 1397 07:50 برای نظر دادن اولین باش!

 

مصیبت رحلت

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

«اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید».

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:  «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم».

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود:  «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».

ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست».

هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

امیرمؤمنان، و واپسین لحظات زندگی پیامبر «ولقد قبض رسول الله صلی الله علیه و آله وان راسه علی صدری ولقد سالت نفسه فی کفی فامررتها علی وجهی ولقد ولیت غسله صلی الله علیه و آله والملائکة اعوانی ... ; رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که سرش بر روی سینه ام بود، قبض روح گردید و جان او در کف من روان شد و آن را بر چهره خویش کشیدم . متولی غسل پیامبر صلی الله علیه و آله من بودم و ملائکه الهی مرا یاری می کردند .

آن حضرت ادامه می دهد: «گویا در و دیوار خانه در آن لحظه غمبار هم نوا با جن و انس گریه می کردند و در عزای پیامبر صلی الله علیه و آله ضجه می زدند . گروهی از فرشتگان پایین می آمدند و گروهی دیگر به آسمان می رفتند . گوش من صدای آهسته آنان را که بر آن حضرت نماز می خواندند کاملا می شنید . تا هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در حجره اش دفن کردیم . چه کسی در زندگی و در هنگام مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله از من به آن حضرت سزاوارتر است؟»

على (ع) هنگام غسل رسول خدا (ص) چنين گفت :

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً وَ قَلَّا لَکَ وَ لَکِنَّهُ مَا لَا یُمْلَکُ رَدُّهُ وَ لَا یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک‏

پدر و مادرم فداى تو اى رسول خدا! با مرگ تو رشته‏اى پاره شد که در مرگ دیگران اینگونه قطع نشد، با مرگ تو رشته پیامبرى، و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانى گسست.مصیبت تو، دیگر مصیبت دیدگان را به شکیبایى واداشت، و همه را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد.اگر به شکیبایى امر نمی ‏کردى، و از بی ‏تابى نهى نمی ‏فرمودى، آنقدر اشک می ریختم تا اشک‏هایم تمام شود، و این درد جانکاه همیشه در من می ‏ماند، و اندوهم جاودانه می ‏شد، که همه اینها در مصیب تو ناچیز است! چه باید کرد که زندگى را دوباره نمی ‏توان بازگرداند، و مرگ را نمی ‏شود مانع شد، پدر و مادرم فداى تو! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و در خاطر خود نگهدار!

ماتم جهانسوز خاتم النبیین است                             یا که آخرین روز صادر نخستین است

روز نوحه قرآن در مصیبت طاها است            روز نالۀ فرقان از فراق یاسین است

خاطری نباشد شاد در قلمرو ایجاد                 آه و ناله و فریاد در محیط تکوین است

کعبه را سزد امروز رو نهد به ویرانی              ز آنکه چشم زمزم را سیل اشک خونین است

صبح آفرینش را شام تار باز آمد                             تیره اهل بینش را دیدۀ جهان بین است

پشت آسمان شد خم زیر بار این ماتم             چشم ابر شد پر نَم در مصیبت خاتم

« آیت اله غروی اصفهانی»

 

 

دوشنبه, 21 آبان 1397 13:51 برای نظر دادن اولین باش!

شماره 4 دو فصلنامه علمی- ترویجی فقه حکومتی به مدیر مسئولی و سردبیری حسین جوان آراسته منتشر شد. نویسندگان و عناوین مقالات این شماره عبارتند از آقایان :

ارسطا: نحوه مواجهه امیر المومنین با صاحبان قدرت

بهادری جهرمی: مردم و حکومت غیر اسلامی، سکوت، هجرت و مقابله

دادمرزی: ملاحظاتی بر تاثیر سیاستهای کلی نظام بر تفنین...

سرلک: چیستی مذاق شرع، حجیت و نقش آن در استنباط

نیکو نهاد: تاثیر اراده و رضایت مردم در مشروعیت حکومت معصوم

ورعی: شخصیت و اندیشه سیاسی کاشف الغطاء

یکشنبه, 20 آبان 1397 03:01 برای نظر دادن اولین باش!

دستور العملها

  1. طرد سخن چینان و عیب پوشی از بندگان

وَلْیکنْ أَبْعَدَ رَعِیتِک مِنْک وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَک، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْک مِنْهَا، فَإِنَّمَا عَلَیک تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَک، وَاللهُ یحْکمُ عَلَی مَا غَابَ عَنْک، فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یسْتُرِ اللهُ مِنْک مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیتِک. أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کلِّ حِقْد، وَاقْطَعْ عَنْک سَبَبَ کلِّ وِتْر، وَتَغَابَ عَنْ کلِّ مَا لایضِحُ لَک، وَلاَ تَعْجَلَنَّ إِلَی تَصْدِیقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ، وَإِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ.

باید دورترین رعایا نسبت به تو و مبغوض‌ترین آنها در نزد تو کسانی باشند که بیشتر در جستجوی عیوب مردمند، زیرا در (غالب) مردم عیوبی وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والی از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند، بنابراین لازم است عیوبی را که بر تو پنهان است آشکار نسازی. وظیفه تو تنها این است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنی و آنچه از تو مخفی مانده خدا درباره آن داوری می‌کند. تا آنجا که در توان داری عیب پوشی کن تا خدا عیوب تو را که دوست داری از رعیتت پنهان باشد، بپوشاند. عقده آنها را که کینه دارند (با برخورد خوب و محبّت آمیز) بگشا و اسباب عداوت و دشمنی را درباره خود قطع نما. از آنچه برای تو روشن نیست تغافل کن و در تصدیق سخن چینان شتاب مکن، زیرا سخن چین خیانت پیشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود.

یکشنبه, 20 آبان 1397 06:29 برای نظر دادن اولین باش!

رهنمودها

  1. ضرورت خودسازی

أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا، وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ، فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ. وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ، فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ.

یکشنبه, 20 آبان 1397 06:25 برای نظر دادن اولین باش!

 

معرفی مالک اشتر از زبان امیر مومنان

زمان و مکان ولادت مالک اشتر، نامشخص است؛ اما شکی نیست که وی در سرزمین یمن بزرگ شده و سپس در سال ۱۱ یا ۱۲ قمری (۶۳۲ یا ۶۳۳م) از آنجا مهاجرت کرده است. مالک در سال ۳۹ قمری هنگام سفر به مصر در قلزم مسموم و به شهادت رسید.